قلدر خانوم
دختر خوشگل ما احساس میکنه خیلی بزرگ شده و همش میخواد کارهای آدم بزرگا رو انجام بده . چهارشنبه ششم شهریور ماه رفتیم فروشگاه هایپر می و یکی از سبدهایی که پایینش مثل ماشین بچه هست را انتخاب کردیم . هستی خانم اول کمی رانندگی کرد و بوق زد ولی بعد از مدتی تصمیم گرفت که از ماشینش پیاده بشه و به مامان و بابا کمک کنه و سبد خرید رو هل بده . خلاصه هستی خانمی که تو کوچه خیابون یک قدم راه نمی رفت و همش می گفت بغلش کنیم کل فروشگاه سبد خرید به اون سنگینی رو هل داد . هر جا هم سبدش به بن بست میخورد یا ما نگهش میداشتیم سرکی به جلو میکشید و میخواست سبد رو به سمت خودش بکشه که از دوباره راه بیفته . هشتم شهریور ماه هم با آتا جون و عمه لیلااینا ...
نویسنده :
مامان هستی و هلنا
13:30